سلام به همه دخترای گل(و البته به پسرایی که Badboy نیستن)
خب این وبلاگ به پیشنهاد یکی از دوستای خوبم راه افتاد و امروز به عنوان اولین مطلب من مطلب طنز پایین رو براتون انتخاب کردم. انشاالله در آپ های بعدی براتون توضیح می دم که فرق ما با anti-boy ها چیه و کلا bad-boy به چه نوع پسرایی گفته می شه و همچنین براتون راجع به خیلی چیزهای دیگه هم توضیح می دم. امیدوارم که از متن پایین خوشتون بیاد. البته می گم متن پایین یه متن فقط یه متن طنزه(که خودمونیم خیلی هم دور از واقعیت نیست)
برخی تفاوتهای مردان و زنان (فمنیستی)
خانمها و آقایون در شرایط مختلف چه میكنند؟
هنگام عبور از خیابان
خانمها
سمت راست را نگاه میكنند.
سمت چپ را نگاه میكنند.
از خیابان رد میشوند.
آقایان
سمت راست را نگاه میكنند، ماشین میآید.
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه میگیرند و چون همگی رانندههای قابلی هستند با سرعت وارد خیابان میشوند.
راننده به شدت ترمز میكند.
مرتیكه مگه كوری؟ (راننده میگوید)
در حالی كه از روی میلیههای وسط خیابان میپرد میگوید: كور خودتی گاری چی!
بدون اینكه سمت چپ را نگاه كند میدود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشینهایی كه به خاطر این آقا ترمز كردهاند به گوش میرسد..
هنگام رانندگی
خانمها
بنزین را چك میكنند.
روغن ماشین را چك میكنند.
ترمز دستی را پایین میكشند.
با سرعت مطمئنه حركت میكنند.
پشت چراغ قرمزها میایستند.
به عابر پیاده احترام میگذارند.
آقایان
وسط راه بنزین تمام میكنند.
وقتی دود از لاستیكهایشان بلند شد به یاد میآورند كه ترمز دستی را نكشیدهاند.
چراغ قرمز را مهمترین معضل اتلاف وقت و عمر میدانند.
عابر پیاده موجودی مزاحم و مختل كننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهمترین اختراع بشر بعد از برق به حساب میآید.
هنگام صرف غذا
خانمها
مرتب پشت میز مینشینند.
مقدار كمی غذا میكشند.
به آرامی غذا میخورند.
تنها نوك قاشق را در دهان میكنند.
آقایان
تا جایی كه بشقاب جا دارد غذا میكشند.
به سرعت غذا را میبلعند، در حالی كه قاشق را تا دسته در دهان میكنند.
صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است.
بعد از دو بار پر كردن بشقاب، بلاخره كمی سیر میشوند.
هنگام مهمانی رفتن
خانمها
لباس نو میخرند.
به دقت حمام میكنند. لباسهایشان را اتو میكنند.
با دقت آرایش میكنند.
بهترین عطر را استفاده میكنند.
و بالاخره رضایت میدهند كه خوشگلند!
آقایان
از یك ساعت قبل حاضرند و الان بر روی مبل خوابشان برده
در پایان یك روز خسته كننده
خانمها
بعد از اینكه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تی میكشند.
غذای فردا را در یخچال میگذارند.
كمی مطالعه میكنند.
میخوابند.
آقایان
بعد از اینكه شام خوردند چای میخورند.
كمی با چشمهای خواب آلود تلویزیون را نگاه میكنند.
بعد از اینكه دو سه بار كنترل تلویزیون را دستشان به زمین افتاد.
تلویزیون را خاموش كرده و به سمت رختخواب میروند و بدون آنكه روتختی را بردارند میخوابند.
1-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنه؟
2-دیگه کی بود که با دیدن دخترها دست وپایش شل بشود؟
3-دیگه کی بود که دخترها خرش کنند؟
4-دیگه کی بود که دخترها سرشون داد بزنند؟
5-دیگه کی بود که ساعت 7صبح مثل کشیکی ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهبانی بده؟)
6-دیگه کی بود که داداش دخترها به باد کتکش بگیره؟
7-دیگه کی بود که برای عشق دخترها بخونه؟
8-دیگه کی بود که بابا هر روز عین خر ازش کار بکشه؟
و......
حالا اگر دختر ها نبودند چی می شد؟
1-دیگه کی بود که به بابا مربا بده ؟
2-دیگه کی بود که پسرها را خمار کنه؟
3-دیگه کی بود که پسر ها سرکار بذاره؟
4_دیگه کی بود که حال پسر ها را بگیره؟
5-دیگه کی بود که عین فرشته مهربون که سر راه پینوکیو سبز شد اونو از دروغ گویی باز داره؟
سلام به همه دخترای گل البته بعد از هزاران سال
خوبین؟؟ خب بدون هیچ اتلاف وقتی بریم سر شعر پایین. امیدوارم خوشتون بیاد
میگویند مرا آفریدند
از استخوان دنده چپ مردی به نام آدم
حوایم نامیدند یعنی زندگی
تا در کنار آدم، یعنی انسان
همراه و همصدا باشم
میگویند
میوه سیب را من خوردم
شاید هم گندم را
و مرا به نزول انسان از بهشت
محکوم مینمایند بعد از خوردن گندم
و یا شاید سیب
چشمانشان باز گردید
مرا دیدند
مرا در برگها پیچیدند
مرا پیچیدند در برگها
تا شاید راه نجاتی را از معصیتم
پیدا کنند
نسل انسان زاده منست
من، حوا
فریب خورده شیطان
و میگویند که درد و زجر انسان هم
زاده منست
زاده حوا
که آنان را از عرش عالی به دهر خاکی فروافکند
شاید گناه من باشد
شاید هم از فرشتهای از نسل آتش
که صداقت و سادگی مرا
به بازی گرفت و فریبم داد
مثل همه که فریبم میدهند
اقرار میکنم
دلی پاک
معصومیتی از تبار فرشتگان
و باوری سادهتر و صافتر از آبهای شفاف جوشنده یک چشمه دارم
با گذشت قرنها
باز هم آمدم
ابراهیم زادۀ من بود
و اسماعیل پروردۀ من
گاهی در وجود زنی از تبار فرعونیان که موسی را در دامنش پرورید
گاهی مریم عمران، مادر بکر پیامبری که مسیحش نامیدند
و گاه خدیجه، در رکاب مردی که محمدش خواندند
فاطمه من بودم
زلیخای عزیز مصر و دلباخته یوسف هم
من بودم
زن لوط و زن ابولهب و زن نوح
ملکه سبا
من بودم و
فاطمه زهرا هم من
گاه بهشت را زیر پایم نهادند و
گاه ناقصالعقل و نیمیاز مرد خطابم نمودند
گاه سنگبارانم نمودند و
گاه به نامم سوگند یاد کرده و در کنار تندیس مقدسم
اشک ریختند
گاه زندانیم کردند و
گاه با آزادی حضورم جنگیدند و
گاه قربانی غرورم نمودند و
گاه بازیچه خواهشهایم کردند
اما حقیقت بودنم را
و نقش عمیق کندهکاری شده هستیام را
بر برگ برگ روزگار
هرگز
منکر نخواهند شد
من
مادر نسل انسانم
من
حوایم، زلیخایم، فاطمهام، خدیجهام، مریمم
من
درست همانند رنگینکمان
رنگهایی دارم روشن و تیره
و حوا مثل توست ای آدم
اختلاطی از خوب و بد
و خلقتی از خالقی که مرا
درست همزمان با تو آفرید
پس بیاموز تا سجده کنی
درست همانطور که فرشتگان در بهشت
بر من سجده کردند
بیاموز
که من
نه از پهلوی چپت
بلکه
استوار، رسا و همطراز
با تو زاده شدم
بیاموز که من
مادر این دهرم و تو
مثل دیگران
زاده من
به همین مناسبت میخوام پسرارو تا بشه مسخره کنیم هستین؟
چند راه برای رویارویی با پسرا
.وقتی که حرف میزنن مثل دیوار باهاشون رفتار کنین.
۲.وقتی میخوان شمارو عصبانی کنن در کمال خونسردی بهشون لبخند بزنین.
۳.وقتی توی خیابون دارن مثله ندید بدیدا نگاتون میکنن زل بزنین تو چشاشون.
۴.وقتی پیش جمعی از دوستان ارازل و اوباششون میخوان شماره بدن سریع و بدون توجه ردبشین تا پیش دوستاشون خیط بشن
۵.وقتی با خل بازی هاشون پیش مامانتون میخوان اذیتتون کنن به مامانتون پناهنده نشین بلکه با گفتن حرف هایی مثل:«آقا کوچولو بدو یه لیوان آب واسه خاله بیار»نادیده شون بگیرین.
۶.برای عملکرد بهتر خوفه یه سری به کلاسهای رزمی بزنین.اونجا فوت و فنّ مبارزه رو بهترو بیشتر یاد میگیرین.
همه تولده وبشونو میترکونن یه وقت نگین من بی زوقما نه به خدا وقت ندارم...
ببخشید
۸ صبح: تو رخت خواب…..
۹ صبح: یکم وول میخوره یه لنگه از پاشو از زیر پتو میده بیرون کفش های مارک دارش هنوز پاشه از پارتی دیشب اومده زحمت در آوردنشم نکشیده….
۱۰ صبح: مامان در و باز میکنه میبینه پسرش خوابه(الهی مادر فدات شه بچه ام تا صبح خونه دوستش کارای پایان نامه اش رو میدیده گناه داره صداش نکنم یکم دیگه بخوابه!)(اه اه حالم به هم خورد)
۱۱ صبح: از جا میپره سمت دستشویی………….(اگه نه که باز خوابه)
۱۲ صبح یا ظهر: موبایلشو میبینه ۹۹ تا میس کال ۱۹۹ تا اس ام اس سرش گیج میره سونیا - رزا- سارا-بهناز -نازی-ژیلا- الناز- بیتا و………اقدس و شوکت هم آخریاشن اوه باز زنگ میخوره؟ سایلنت بهترین راه حله!
میشه یه ساعت دیگه هم خوابید!
۱ ظهر: مامان اومد دم در باز خوابه؟ پسر گلم بابک جان بیدار شو مادر لنگه ظهر پاشو ضعف می کنیا! خوشگلم مامانت قوربونه ابروهای شمشیریت بره ….بابک جاااااان عللللللللللللی (پتو رو میکشه)….ا…مامان!! بزار بخوابم پاشو دیگه پرتش میکنه
۲ ظهر: ماماااااااااااااان …..ناهار(چه لوس...اییییییییییی)
۳ ظهر: مامااااان جورابام کو؟(پسرا همیشه شلختن)
۴عصر: مامااااااااااان ….سوییچ؟؟
۵ عصر: اولین اتو…(مسافرکشی صلواتی پسرا بیشتر برا ثوابش این عمل انسان دوستانه رو انجام میدن)
۶ عصر: به دستور مامان میره دنبال آبجی کوچیکه کلاس زبان البته این کار هم فقط از روی علاقه به خواهر انجام میده نه برای دید زنی چشم ها مثل چراغ پلیس میگرده که کسی از قلم نیوفته البته این کار هم برای نظارت وحس انسان دوستی انجام میده و فقط کافیه یک پسر ۱۰ ساله بیاد بیرون از کلاس خواهر پشت کنکوریشو خفه میکنه که ..آره کلاس مختلطه تو هم این همه کلاس حتما باید بیای اینجا! حالا باشه خونه حسابتو میرسم به لیدا بگو بیاد برسونیمش دیر وقته زشته..(داداش آخه اون که خونه اش ۲ساعت با ما فاصله است….امان از این خواهر ها که درد برادراشونو نمی فهمن نمی دونن برادر جون بیچاره کمک و امداد…)
۷ عصر: لیدا خانم شما تشنه تون نیست آبجی؟ تو چی؟ با یه آب زرشک چطورین؟
(زود خودش میخوره دوتا هم میاره میده به خواهرش و لیدا جون سریع راه میوفته یه ترمز شدید که لیدا جان نیازمند به دستمال کاغذی بابک آقا هم که نقشه اش گرفت دستمال حاوی شماره موبایل رو تقدیم میکنه ….)با یه عالمه شرمندگی لیدا که خشکش زده ترجیح میده با مانتوش پاک کنه …
۸ غروب: دم خونه لیدا و لحظه فراق ….چه زود دیر می شود….!!!
۹ شب: آقا این خانم برسونین به این آدرس با آژانس خواهرو پیچوند…..
۱۰شب: یه مهمونی کوچیک طرفای کامرانیه حیلی خلوت فقط از دور شبیه تظاهرات میمونه…
۲شب: مادر کجا بودی؟ دلم هزار راه رفت …. چقدر برای پایان نامه ات زحمت میکشی دیگه جون نمونده برات بیا یه لقمه غذا بخور جون بگیری؟ نه مامان خسته ام با لباس تو رختخواب ولو میشه (مادر: الهی مادرت بمیره باز بی غذا خوابید خدا لعنت کنه هر چی دانشگاه بچه های مردم اسیرن برا یه درس هر شب تحقیق!!!)
سن 14 سالگی : تازه توی این سن، هر رو از بر تشخیص میدن . اول بدبختی
سن 15 سالگی : یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن ... از قیافه خودشون بدشون می یاد
سن 16 سالگی : توی این سن اصولا راه نمیرن، تکنو می زنن ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن
سن 17 سالگی : یه کمی مثلا آدم میشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند می خونن ... یادش به خیر اون روزها که تکنو نبود راک ن رول می خوندن
سن 18 سالگی : هر کی رو می بینن تا پس فردا عاشقش میشن ... آخ آخ ...آهنگ های داریوش مثل چسب دو قلو بهشون می چسبه
سن 19 سالگی : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تیز میشن ... ابی گوش میدن
سن 20 سالگی : از همه شون رو دست می خورن ...ستار گوش میدن که نفهمن چی شده
سن 21 سالگی : زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن ... مثلا عاقل می شن
سن 22 سالگی : نه می فهمن که زندگی همش عشقه ... دنبال یه آدم حسابی می گردن
سن 23 سالگی : یکی رو پیدا میکنن اما مرموز میشن ... دیدشون عوض می شه
سن 24 سالگی : نه... اون با یه نفر دیگه هم دوسته ...اصلا لیاقت عشق منو نداشت
سن 25 سالگی : عشق سیخی چند؟ ... طرف باید باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نیست
سن 26 سالگی : این یکی دیگه همونیه که همهء عمر می خواستم ... افتخار میدین غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگی : آخیش
سن 28 سالگی : کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم
مرد: دختره خير نديده! تا نكشمت راحت نميشم!
زن: آقا ، حالا يه غلطی كرد! شما بگذر. نامحرم كه تو خونه مون نبوده. حالا يه بار بلند خنديده!
مرد: بلند خنديده؟! اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا ميخواد بره بقالی ماست بخره! همش تقصير توئه كه درست تربيتش نكردی. نخير نميشه. بايد بكشمش! (بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده میشه و دختر گناهكارشو میبخشه!)
زن: آقا خدا سايه شما رو هيچوقت از سر ما كم نكنه.
نيم قرن بعد ، سال 1280:
مرد: واسه من میخوای بری مدرسه درس بخونی؟! میكشمت تا برات درس عبرت بشه!
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خدای نكرده میگيرهها! شكر خورد. ديگه از اين شكرها نمیخوره. قول ميده!
زن: وای آقا تو رو خدا از خونش بگذرين. منو به جای اون بكشين! (بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده میشه و دختر گناهكارشو میبخشه!)
زن: خدا شما رو تا ابد واسه ما نگه داره.
يك قرن بعد از اولين رويداد ، سال 1330:
مرد (بعد از گرفتن كمی زهر چشم و شكستن چند تا كاسه و كوزه!): چی؟! دانشسرا؟! دختره چشم سفيد حالا میخوای بری دانشسرا؟! مردم از فردا نميگن آقا رضا غيرتت كو؟!
زن: آقا ، تو رو خدا خودتونو كنترل كنين. خدای نكرده سكته میكنين! (بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده میشه و دختر گناهكارشو می بخشه!)
زن: آقا الهی صد سال سايه تون بالای سر ما باشه.
حوالی سال 1360:
فرياد مرد خونه تا هفت خونه اونطرف تر ميرسه كه: بله؟! ميخواد بره سر كار؟! يعنی من ديگه انقدر بی غيرت و بدبخت شدم كه دخترم بره سر كار ؟!
زن: حالا تو عصبانی نشو. دوستاش يادش دادن اين حرفا رو! خدا تو رو برای ما حفظ كنه.
همين چند سال پيش ، سال 1380:
مرد: كجا؟! میخوای با اين مانتو آستين كوتاه و شلوارك (شلوار برمودا) بری بيرون؟! میكشمت! من ، تو رو ، میكشم! زن: ای آقا ، خودتو ناراحت نكن بابا. الان ديگه همه همينطورين!
مرد: من اينطوری نيستم! دختر ، لااقل يه كم اون شلوارو پایينتر بكش كه زانوتو بپوشونه! نه ، نه ، نمیخواد! بدتر شد! همون بالا ببنديش بهتره!
زن: مرد خدا عمرت بده كه دركش كردی!
چند سال بعد ، سال 1390:
مرد: آخه خانم اين چه وضعيه؟ روزی كه اومدم خواستگاری گفتم نميخوام زنم اين ريختی لباس بپوشه ، گفتی دوره اين امل بازيها تموم شده ، گفتم چشم! تمام خونه و املاكم رو هم كه برای مهريه به نامت كردم. حق طلاق رو هم كه ازم گرفتی. حالا ميگی بشينم توی خونه بچه داری كنم؟!
زن: عزيزم مگه چه اشكالی داره؟ مگه تو ماهی چقدر حقوق ميگيری؟ تمام حقوقت هم كه برای كرايه تاكسی و خرج ناهارت و مهدكودك بچه و بنزين و جريمه ماشين ميره! حالا اگه بشينی توی خونه و از بچه نگهداری كنی هم خرجمون كم ميشه هم بچه عقده ای نميشه! آفرين عزيزم. من دارم با دوستام ميرم باشگاه بولينگ! خدا سايه ات رو فعلا" روی سر ما نگه داره!
چند سال بعد ، سال 1400:
دختر: چی؟! چی گفتی؟! دارم بهت ميگم ، ماشين بی ماشين! همين كه گفتم. من قرار دارم ماشينم میخوام. میخوای بری بيرون پياده برو!
زن: دخترم ، حالا بابات يه غلطی كرد! تو اعصاب خودتو خراب نكن. (بالاخره با صحبتهای زن ، دختر خونه از خر شيطون پياده میشه و بابای گناهكارشو میبخشه!)
زن: عزيزم خدا نگهت داره كه باباتو بخشيدی!
دو قرن بعد از اولين رويداد ، سال 1430:
زن: عزيزم تو كه انقدر فسيل نبودی! مثلا" بين دوستات به روشنفكری معروفی. آخه چه اشكالی داره؟ اينهمه سال ما زنها بچه دار شديم و به دنيا آورديمشون ، حالا با اين علم جديد و تكنولوژی پيشرفته چند وقتی هم شما مردها از اين كارا بكنين! اصلا" مگه نمی گفتی جد بزرگت هميشه می گفته: چه مردی بود كز زنی كم بود؟
مرد: پس لااقل بذار بيمارستان و جنس و اسم بچه رو خودم انتخاب كنم!
زن: ديگه پررو نشو هر چی هيچی بهت نميگم!
نه ماه بعد وقتی مرد بچه بغل از بيمارستان به خونه مياد زن با عشوه ميگه: مرد من ، يعنی سايه تو تا به دنيا آوردن چند تا بچه ديگه بالای سر ماست؟
آينده ای نه چندان دور ، سال 1450:
چند تا مرد دور همديگه نشستن و در حالی كه سبزی پاك ميكنن آهسته و در گوشی مشغول بحث هستن: آره... ميگن هدف اين جنبش بازگردوندن حق و حقوق ضايع شده مردهاست!
- حق با جمشيده... ببينين اين زنها چقدر از ما سوء استفاده ميكنن! تا وقتی خونه بابامون هستيم كه بايد آشپزی و بچه داری و خياطی ياد بگيريم و توسری بخوريم! بعدشم بدون مشورت با ما زنمون ميدن و زنمون هم استثمارمون ميكنه!
- آره... خب داشتم می گفتم... اسم اين جنبش سيبيليسمه و اعلاميه هاش هر شب ........
در اين هنگام به علت ورود خانم يكی از مردها ، بحث به زياد بودن خاك و علف هرزه قاطی سبزی ها كشيده ميشه!
زن: زود باشين تمومش كنين ديگه! درست تميز كن! من نميدونم اين سايه لعنتی شما تا كی ميخواد روی زندگی ما بمونه؟!
حوالی سال 1530 ه.ش:
راديوی سراسری ، موج تله پاتی (صدای يه خانم): با اعلام ساعت نه شب شما خانمهای عزيز را در جريان آخرين اخبار دنيا قرار ميدهم. به گزارش خبرگزاری بانوپرس ، دقايقی قبل سايه آخرين نمونه بازمانده از جنس مرد از روی كره زمين محو شد! پس از پايان عمر اين موجود از گونه مردها ، از اين پس نام و تصوير اين مخلوقات را فقط در وب پيج های تاريخی و باستان شناسی می توانيد رويت نماييد. ساعت نه و پانزده دقيقه با خبرهای جديدی در خدمت شما بانوان محترم خواهم بود. دينگ دينگ!
سللللللللللللللللللللللللللللللام خدمت دوستاااااااااای عزیزم بخصوص دخترخانومای گل و اقا پسرای اییییییییییییییییییییییییییش!!!!!!!!!!!!!!
من این مطلبهارومیذارم تا حال این پسرا رو اساسی بگیریم! کلا میدونین چیه با مرد جماعت حال نمیکنم.نه این که فک کنین شکست عشقی خوردما به هیچ وجه! من اصلا از همون بدو تولد از پسرا بدم میومد! دیگه چرا؟؟؟خدا عالمه...
- اگه بهتون زنگ زد(در این مسئله فرض بر سامان بودن اسم دوست پسرتونه....!!!)بگین سلام ارمین جون.بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک بر سرم حمیدتویی؟؟؟؟؟؟ میتونین این سیر رو تا 17 بار تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطرمرگ داره. بنده مسئولیتی در قبال این گونه حوادث ندارم.
- بهش زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم اخراجی هاو... رو ببینید
- تا یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرید و باهاش دعوا کنید.با کلماتی از این قبیل:مگه تو خودت خواهر مادر نداری؟...یا یه همچین چیزایی ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک افتضاح تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید...
- ارایش شدید بکنید و از این شلوارای برمودا بپوشید واستینای مانتوتونو بزنیدبالا وبرید جلوی بنده خدا رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید سرش داد بزنید وبعدش بشینشد زجرکشیدنشو تماشا کنید!!
- عکسای دو نفره ای رو که با پسرنوه ی عمه ی خاله ی پدربزرگ دخترخالتون گرفتید بهش نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره!!!
- همین که تو ماشین بغل دستش نشستید شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چندصدهزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر ومادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید به این بو حساسید!!!!!!!!!!!!
(حتما امتحان کنید!قبلا ازمایش شده! نتیجش ردخور نداره!)
مردها در چهارچوب عشق به وسعت غیرقابل انکاری نامردند!برای اثبات کمال نامردی انان
تنها همین بس که در مقابل قلب ساده و فریب خورده ی یک زن احساس میکنند مردند. تا وقتی قلب زن عاشق نشده پست تر از یک سگ ولگرد,عاجزتر از یک فقیر, پوزه بر خاک و دست تمنا به پیشش گدایی میکنند....
اما وقتی خیالشان از بابت قلب زن راحت شد,به یک باره یادشان می افتد خدا مردشان افرید!!! و انگاه کمال مردانگی را در نهایت نامردی جست و جو میکنند...
چرا خدا مردها رو افرید؟
1.هدف خاصی نبوده
2.گل اضافه مونده بود
3.نسخه ازمایشی بوده
4.اصلا کارخدا نبود
چرا خدا مردها را از روی زمین برنمیدارد؟
1.ازنظرخدا مردها وجودخارجی ندارند
2.مگه ما روی زمین مرد هم داریم؟
3.وجود اینگونه درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد
4.حالا چه عجله ایه؟
اگرخدا مردها رو نمی افرید چی می افرید؟
1.چیزخاصی نمی افرید
2.پیراشکی
3.خروس دریایی
4.فضای خالی
اگر جمعیت مردها منقرض شود چه میشود؟
1.مگه قراره اتفاقی بیفته؟
2.خارشتر کویرلوت که افت نداره
3.اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد
4.یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر
چه وقت مردها عاشق میشوند؟؟؟
1.چه وقت مردها عاشق نمیشوند؟
2.هروقت مامانشون بگه
3.چون یکدفعه میشوند خودشان هم نمیدانند کی میشوند
4.یه روز از همین روزا
مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش میکنند؟
1.در همون وقتی که عشق جدید خود را پیدا میکنند
2.جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشود
3.بستگی تام و تمام به میزان تستر....دارد
4.رابطه مستقیم با نظرمادربزرگ کودک فهیم دارد.
معیارمردها برای انتخاب همسرچیست؟
1.هرکه پیش امدخوش امد
2.به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه
3.ده بیست سی چهل
4.به قول مادربزرگ پسر،دختر مثل پارچه میمونه هرروز یه مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد
داخل کلاس: معلم مشغول بلوتوث بازی با یکی از بچه های خفن کلاس است. امیر و رضا در حال مخ زدن دختری هستند وبا اس ام اس دادن مخش را تیلید میکنند! انگاری ان سمت کلاس علی با کیوان دعوایش شده که چرا اون روز ماه پیش ساعت هفت و نیم به دوست دختر من سلام کردی؟؟؟!!
گوشه کلاس صدایی به گوش میرسد: نصرت در حال گریه کردن است میگوید عاشق شده ام...صغرای من...!!!!
میز جلویی را face to face معلمه جای اسکول کلاس است که یکهو سوالی برایش پیش می اید: اقا چرا درس را شروع نمیکنید؟! معلم با چشم غره به او مینگرد...صدای زنگ به صدا در می اید...بچه ها به طرز فجیعی به طرف در حمله ور میشوند تا نکند زنگ مدرسه دخترانه زودتر از اینکه انها برسند بخورد؟؟؟؟!!!
اگه پسرا نبودن....
-اگه پسرا نبودن کی مامانا رو دق میداد؟
-اگه پسرا نبودن کی خونه رومیکرد باغ وحش؟
-اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کی را ضایع میکرد؟
-اگه پسرا نبودن دخترا به چی میخندیدند؟
-اگه پسرا نبودن دخترا کیو سرکار میذاشتن؟
-اگه پسرا نبودند دخترا کیو تیغ میزدند؟
-اگه پسرا نبودن کی ظرفارو می شست؟
-اگه پسرا نبودن کی آشغالا رو میذاشت سرکوچه بعدهم باسگ کنارزباله دانی دعواش بشه وسگ پاچه شلوارشوجربده؟...
-وبلاخره اگه پسرا نبودند کی اینهمه با دخترا کل کل میکرد و کم میآورد و از رو نمیرفت؟؟؟؟؟؟؟
سلاااااااااام به ۲خملای خوشتیپ و ئییییییش به پسرای بدریخت
بابا دمت گرم
بابا ایول
کار فرهنگی!!!!!!!(تلاش در اصلاح جامعه)
چرا؟؟؟؟؟
1.دقت کردین بعضی سوووسکااا گیر میدن بهت هرچی با دمپایی میزنی تو سرشون بیشتر میان طرفت!!!!
2.دیدین سوسک ها چقدر سگ جونن لهشون میکنی ولی هنوز شاخکاشونو تکون میدن
خووووووووب تا اینجا فک کنم منظورمو گرفته باشین!!!!
خوب میریم سراغ بقیه ی شباهت ها
3.مدل مووووووووو های پسرااااااا (با وجود تنها 2 تار مو!!! همونو با کلی چسب و تافت و ... سیخ می کنن)
4.سوووسک موجود چندشیه (مثل پسر ها که خیلی چندشن)
5.سوسکااا رو هیچکی دوست نداره (البته من به استثنا ها کاری ندارم کلی گفتم)دقیقا مثه پسر هاااااااا
6.سوسک تنها حشره ایه که خوشگلش پیدا نمیشه!!! مثل پسر که نسل خوشگلاش منقرض شده!!!
7.میگن سوسکااا خیلی پیچیدن و محققا هنوز از زندگیشون سر در نیاوردن درست مثل پسر جماعت که هیچ
وقت نمیفهمن پشته این قیافه ی زشتشون چیه!!!!بس که
خوب فک کنم به اندازه ی کافی دلیل اوردم واسه اینکه شما دختران محترم شباهت زیااااااااااد بین این دو
پس الان میشه به یه نکته اشاره کرد
که چرا دخترا با دیدن سوسک جیییییییغ میزنن و چون چندششون میشه میرن
ولی با دیدن یه پسر.....
نه واقعا خیلی واسم جالبه !!!!؟؟؟؟
یه سوال دیگه
چرا پسر ها با وجود این همه شباهت سوسک های بیچاررو میکشن (خیلی راحت)
یه نگا به این عکسه پایین بندازین !!!
شبااااااااااهتو داری؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
نظر یادتون نره دخملای خوشگل و پسرای سوسکی بدریخت
آ
آ
آ
آ
آ
آ
آ
آ
آ
آ
آ
حقته کار کن ها ها ها ها
توجه: به دلیل پیچیدگى و مشکلى موضوعات، براى هر کلاس بیش از ۵ نفر ثبت نام نمیشود
کلاس ١
چگونه جایخى را پر میکنند؟
برگزارى به صورت مرحله به مرحله همراه با نمایش اسلاید
مدّت: ٤ هفته، دوشنبهها و چهارشنبهها از ساعت ١٩ تا ٢١
کلاس ٢
آیا دستمال توالت خود به خود عوض میشود؟
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، شنبهها از ساعت ١٨ تا ٢٠
کلاس ۳
تفاوتهاى بنیادى بین سبد لباسهاى کثیف و کف زمین
برگزارى به صورت نمایش فیلم با توضیحات تکمیلى
مدّت: ٣ هفته، پنجشنبهها از ساعت ١٤ تا ١٦
کلاس ۴
آیا ظرفهاى غذا میتوانند خودشان پرواز کنند و در سینک آشپزخانه فرود آیند؟
برگزارى به صورت نمایش ویدیویى
مدّت: ٤ هفته، سهشنبه و پنجشنبهها از ساعت ١٩ تا ٢١
کلاس۵
گم کردن ریموت کنترل و از دست دادن هویت
برگزارى به صورت کارگاه آموزشى همراه با گروههاى پشتیبان
مدّت: ٤ هفته، چهارشنبهها و پنجشنبهها از ساعت ١٩ تا ٢١
کلاس۶ یادگیرى چگونگى پیدا کردن چیزها ... ابتدا نگاه کردن به سرجایش و بعد زیر و رو کردن خانه
برگزارى به صورت بحث آزاد
مدّت: ٢ هفته، دوشنبهها از ساعت١٨ تا ٢٠
کلاس ۷
حفظ سلامتى ... گل آوردن براى همسر سلامتى شمارا به خطر نمیاندازد
برگزارى به صورت نمایش اسلاید همراه با نوار صوتى
مدّت: سه شب، یکشنبه، سهشنبه و پنجشنبه از ساعت ١٩ تا ٢١
کلاس۸
مرد واقعى هنگامى که راه را گم کرد از یکنفر سوال میکند
برگزارى به صورت میزگرد و بحث آزاد
مدّت: حداقل ٦ ماه، سهشنبهها از ١٨ تا ٢٠
کلاس ۹ آیا از لحاظ ژنتیکى غیرممکن است که به هنگام پارک کردن ماشین توسط همسرتان ساکت بنشینید؟
برگزارى به صورت شبیهسازى کامپیوترى
مدّت: ٤ هفته پنجشنبهها از ساعت ١٢ تا ١٤
کلاس ١۰
تفاوتهاى بنیادى بین مادر و همسر
برگزارى به صورت آنلاین و نقش بازى کردن
مدّت: نامحدود، سهشنبهها از ساعت ١٩ تا ٢٢
کلاس ١۱
حفظ آرامش به هنگام خرید کردن همسر
برگزارى به صورت تمرینات مدیتیشن و روشهاى تنفسى
مدّت: ٤ هفته، شنبهها و سهشنبهها از ١٧ تا ٢٠
کلاس ١۲
مبارزه با فراموشى ... به یادآوردن روز تولد، سالگردها و سایر تاریخهاى مهم
برگزارى به صورت جلسات شوک درمانى
مدّت: سه شب، یکشنبه و سهشنبه و پنجشنبه از ساعت ١٩ تا ٢١
کلاس ١۳
اجاق گاز: چیست و چگونه استفاده میشود؟
برگزارى به صورت نمایش زنده
سهشنبهها از ساعت ١٨ تا ٢٠
*پس از پایان دوره،به کسانى که امتحانات را با موفقیت بگذرانند دیپلم افتخار داده خواهد شد*
خيلي زشتند اما به چيزاي قشنگ علاقه زيادي دارند
پسراي امروزي مثل قورباغه هستند:
زبانشون از قدشون بلند تره
ديگه گوشت نميخوان،دنبال استخوان افتادن !!!!!!! (نکته کنکوري!)
براحتي سواري ميدن تا هر وقت که بخواي
هر جا پيداشون ميشه با خودشون نحسي ميارن
پسراي امروزي مثل گوسفند هستند:
هر وقت بخواي ميتوني کمي بهشون آب بدي و سرشون رو ببري
نظر یادت نره
نکته :این مورد را همه پسر ها بخونند چون شاملِ همه میشه.
1.اولین دختری که به تورتون خورد بهش شماره بدین(ولی چون در این کار استعداد ندارید بهتره دور اینکار را خط ِ قرمز بکشید)تازه کی میاد از شما شماره بگیره
2.اگه خواستید دختری را زیره نظر بگیرید (که بیخود کردی) باید زیر چشمی طوری که متوجه شما نشه زیره نظرش بگیری...
نکته:چون در این کار هم مثل مورد ِ (1) ..... ندارید ، بهتره عینک بزنید.
3.اگه دختری را دیدید که تنها نشسته سَرِ صحبت را باهاش باز کنید
و به مورد ِ (1) مراجعه کنید
.
نکته: قبلش دورو بر تان را یه نگاهی بندازید چون ممکنه یه دفعه ای یه دست از عقب اون گردن ِ نسبتاَ نحیفتان را بچلاند.
4.به هر دختری که رسیدید سلام کنید و خود را بچه مثبت نشون بدید
ولی مواظب بعضی لنگه کفش ها باشید.
5.اگه خواستگاری هر دختری رفتید و جواب رَد شنیدید نااُمید نشوید خواستگاری یکی دیگه بروید گرچه بازم جوابِ رَد می شنوید.( پسر بايد پورو باشه)
6.اگه یه دختری را خیلی دوست دارید ولی به شما محل نمی ده، با یه دختره دیگه بیرون برید طوری که اون شما را ببینه .
نکته:که در این صورت نه تنها به شما دیگه محل نمی ده ،تا کفش هم نثارتان می کنه
.
7.تا می توانید سن ازدواج را ببرید بالا چون دخترها،دختر ِنارنج و ترنج اند که ازآفتاب و سایه می رنجند.
اگرچه ریسکش خیلی بالا است, ممکن دیگه کسی بهتون دختر نده،
چون ترشی هم تاریخ اِنقضا داره,تا یه حدی می توان تحملش کرد.
نکته:در صورت موفّق نشدن در این مورد یه ظرف حتماً آماده کنید.
حتماً میپرسی برای چی؟ خوب دیگه، برای ترشی.(ادم كه انقد خرفت نميشه)
.
نکته:ممکنه شتر بخت را با شتر ؟ اشتباه بگیرید واونم بخوابه و دیگه بلند نشه.که در این صورت(فاتحه مع صلوات)...
9.اگه دانشجو(یا سرباز) هستید,از خوردن غذاهای اونجا جداً خود داری کنید چون همون یه ذرّه همت را هم اَزِتون میگیره.به جاش موز معجون بخوريد
10.اگه قیافه نداری،اشکال نداره عوضش ماشین داری ...
چی؟!!ماشین نداری... اشکال نداره عوضش خونه داری...
بازم چی؟!! خونه هم نداری...خوب مشکلی نیست چون کار ِ،را که داری بعداً هم؛میشه خونه و ماشین خرید
.
وای نگو که کار هم نداری!!! ترشی هم که اُفتادی، پس بهتره بری یه جایی خودت را گمو گور کُنی.
11.یه توصیه : اگه قیافه نداری؛ نری... ابروهات را برداری،صورتت را تیغ بزنی، یکمی از لوازم آرایشی مامان جونت کش بری، همین جوری خوبی (فقط یکمی سرو وَعظت را درست کن).
12.اگه از دوست دختر و هم دانشجویی به جایی نرسیدی چاره ای نداری جزء این که، بری سراغ همون دخترها فامیل...
13.اگه از قبل سابقه ات خراب نباشد کارت زیاد هم مشکل نیست، ولی... شما که تو 7 آسمون یه ستاره هم ندارید کارتون خیلی مشکله اما من کُمکتان میکنم
:
تنها لطفی که میتونم بکنم اینه که هُلتون بدم، که در این صورت هم ممکنه از چاه در بیاند و بی یُفتید تو درّه (خوب عوضش از دست یکی از سیریش ها راحت می شیم).
14.اگه از هیچ کدوم از این ها به نتیجه نرسیدی حتماً مشکل از خودت است بهتره بری پیشه یه روانپزشک اگه اون گفت مشکلی نداری!!! آخه... پس بد شانس هستی، برو خودت را دخیل کن به یکی از این امازاده ها شاید حاجت بگیری
(دیگه باقیش با خداست و ما هم دیگه دخالت نمی کنیم).
هاهاهاهاها حقته حال کردم

من الان چند تا توصیه براتون دارم که چطوری حال پسرا رو بگیرید.این کارهایی که من توصیه میکنم صد در صد تضمینیه و تا ابد هم گارانتی داره.
توی یک پارتی با دوستتون رو به روی یه پسر بشینید و دوتایی چند دقیقه به موهاش زل بزنید.بعد با دوستتون در گوش هم پچ پچ کنید همینطور که دارید موهای پسره رو با انگشت نشون میدید بزنید زیر خنده.
به خدا همچین اعصابش خورد میشه که نگو!
وقتی با دست پسرتون دارید قدم میزنید شروع کنید به تعریف کردن از تیپ و قیافه فلان هنرپیشه مرد.لا به لای صحبتاتون حالیش کنید که چقدر هیکلش افتضاحه و مدل موهاش مال عهد جان علیشاه خانه!!
وقتی با دوست پسرتون دارید قدم میزنید مسیر قدم زدنتون رو به سمت گرونترین پاساژ در دسترس کج کنید.و اونجا تا میتونید از جیب پسره خرج کنید.
باور کیند شب که میرسه خونه ۵،۶ تا قرص اعصاب میخوره!
در صورت داشتن یک برادر غیرتی،اون رو تحریک کنید که یه مدتی دنبالتون بیاد.بعد توی خیابون از یه پسر بخت برگشته ساعت بپرسید و طوری رفتار کنید که انگار مدتهاست اون رو میشناسید!مطمئن باشید وقتی از بیمارستان مرخض میشه دیگه نمیشه شناختش!
در چت روم برای یک پسر داستان رفتن به خونه یکی از دوست پسراتون رو تعریف کنید و بعد وقتی ازتون خواست عکستون رو بهش بدید بهش بگید نه!من به هر کسی عکسم رو نمیدم.
شاید این خیلی مسخره باشه ولی امتحان کردم دیدم خیلی خفن اعصاب طرف خورد میشه!!
فعلا اینا رو داشته باشید تا بعد.
راستی میدونستید وقتی از دخترا میپرسن چرا به دوست پسراتون میگید بی اف چی جواب میدن؟
میگم:آخه مخفف بدبخت فلک زده اس!!
نظر یادتون نره!مخصوصا پسراي بي جنبه
ابجي نگين وابجي عسل
نتیجه ی کل کل دخترها و پسره ها......

حالتون خوبه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امروز می خوام یک اپی بکنم که پسرا تو خماریش بمونن البته پسرا همیشه تو خماری هستن احتیاجی نیست ببریمشون تو خماری!
اول میخوام پسرارو بهتون معرفی بکنم بفهمونم که عجب جونورای هستن ...
مواد لازم برای تهیه مرد
دنبه وچربی ۱تن!
ادعا ۱ خروار!
رو ۱ من !
مخ۱ مثقال!
احساس چس مثقال!
به نظر شما ذات پسرا چجوریه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1_پسرا همچون مارمولک موزیییییی و آب زیره کاه و مثله آفتاب پرست رنگ عوض میکنن.(درو هستند)
2_پسرا همچون خر کودن و ابله هستند و وقتی عصبانی میشوند جفتک میندازن.(اوهههههههههههههههه)
3_پسرا همچون میمون بریخت و ایکبیری هستند و همیشه ادای غربی ها رو در میارن و فکر میکنن خیلی خوشتیپن.(زپرتاااا)
4_پسرا همچون خوک چندش آور هستند و از ادرار دیگران استفاده میکنن.(خوب گشنشونه دیگه)
5_پسرا همچون سگ واق واق میکنن و مدام پاچه میگیرن.(چخههههههه)
6_پسرا همچون کلاغ زشت و سیاه هستند ولی به دنبال زیبایی یعنی(دخترا) میگردن.(بیخود میکنن)
7_پسرا همچون اسب به دخترا سواری میدن...(اینو هستیم)
و....
پسرای خل اینو مطلب بالا یی رو نوشتیم حالا میخواد خوشتون بیاد میخواد خوشتون نیاد برای ما دخترا فرقی نمیکنه !...! (لطفا جنبه داشته باشید)
دخترای خوب وخوشگل با نظر دادنتو روی پسرارو کم کنید به ما بگید دیگه خصوصیات پسرا چجوریه !
پسرای امروزی
پسرای امروزی ژل میزنن به اون موهاشون عینک میزنن به اون چشاشون اوا خاک بر سراشون
ریمل میزنن به اون چشاشون ماتیک میزنن به اون لباشون اوا خاک برسراشون
کروات میزنن اون خوشگلاشون واسه دوست دختراشون اوا خاک بر سراشون
کلاسور میزن زیر بغلاشون کت میپوشن قد باباهاشون یکم ریش میزارن نوک چونهاشون پرفسور میشن جون ننه هاشون اوا خاک برسراشون
خوشتون اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1- چشماشون بيشتر از عقلشون كار مي كنه.
(اگه دیدین یه پسری ذل زده بهتون وداره میخنده اخماتونو بکنین توهم وآدم هم حسابش نکنین!)
2- تا يه دختر خوشگل مي بينن مثل جوجه راه مي افتن دنبالش.
(هرکی تو خیابون بهتون گفت شماره بدم شماره رو ازش بگیرین وخیلی جدی بهش بگین حتما باهاتون تماس می گیرم بعد جلو چشمش شماره روپاره کنین!)
3- چشمك جزو تيك عصبيشونه.
(هرکی بهتون چشمک زد یه چشم غره بهش برین وبعد باصدای بلند بگین ایششش!پسره ی جواد!اینا دیگه قدیمی شد)
4-اصولا هفته أي 1 بار شكست عشقي مي خورن.
(طرفو عاشق خودتون کنین بعدیهو بهش بگین واسم تکراری شدی!به همین راحتی!)
5- اگه يه روز متلك نگن زبونشون ميخ در مياره
(هرکی بهتون متلک انداخت بگین جوجه من اندازه مامانتم!یک ضدحالی می خوره!)
6- دوستت دارم جزو حرفاي روز مرشونه
(هرکی بهتون گفت دوستت دارم بگین بروبچه من خرنمیشم! بابا عشق کیلو چنده؟ا)
7- خسیس ترین وپرتوقع ترین موجودات روی زمین!(ماشالا طرف پول تاکسی هم نمیده چه برسه دختره رو ببره کافی شاپ)
(اگه گفت من واسه تو هرکاری می کنم بگین جون من جدی میگی؟تاحالا که یه قرون هم خرجم نکردی ضایع!)
8- مي خوان دختره فقط مال خودشون باشه و خودشون مال همه
(واسه تفریح با3/4 نفر دیگه هم دوست باشین اگه بهتون گفت اون پسره کی بود بهت زنگ زد بگین: یه خری مثل تو!مشکلیـــــه؟؟؟طرف هنگ می کنه)
(واه واه واه عجب دخملای خوشکلی)
میگم هااااا خدایی چقد پسرا اقده ی دخمل شدن دارن
خاک بر سرشون
وای دوستای گلم حال کردین پس نظر بدید
این یه راهه بسیار جالبیه برای سر کار گذاشتن پسرا!
خوب دختر خانوم های گل (مثل خودم ) ! این یه راهه بسیار جالبیه برای سر کار گذاشتن پسرا!
فکر کن تو ولیعصر (همون تو شانزلیزه ی خودمون) داری راه می ری ! یه چند تا گروه از پسرا رو می بینی ! فکر کن قیافه هاشون هم بدک نیست. خودت هم که خوشگل ! دل پسرا رو می بری!
یکی از پسرا به دوستاش میگه : بچه ها این دخترا حالا حالا ها به هر کسی رو نمی دن ولی ببینین من چطور حلش می کنم. وایستین و یاد بگیرین .
تو هم که دختر خانومه خوشگل به قیافه ی شش در چهار (همون یه ابرو بالا یکی پایین ) داری راه میری وقتی چشمت به اون پسره میافته پسره سرشو تکون میده و دست به سینه به معنای نوکرتیم ! یه لبخند کوچولو می زنی و از جلوش رد می شی ! اونم حال میکنه که جوابشو با یه لبخند گرفته!
بر میگرده به دوستاش میگه : دیدین گفتم! شما که راه و اصول دختر بازی بلد نیستین یاد بگیرین! الان می ره و دوباره بر می گرده!
تو هم که از جلوش رد شدی دوباره به بهونه ی یه چیزی بر میگردی .
پسره: بابااااااااا ! (قدشو صاف می کنه ) . این از بار اول ! دومین بار که از جلوش رد شدی . .. خودش و دارو دستش : اااااااااااایول ! (پسره شونه هاشو راست می کنه ).
بار سوم که از جلوش میگذری ... پسره: داشته بااااااااااش ! ( یه لبخند رو لب طاهر میشه )
که پسره در میاره شماره رو آمادست که دوباره برگردی . دوستاش میگن : بگیر!
منتظر بار پنجمه! که این بار می ری و دیگه بر نمی گردی! پسره هم می مونه سوزان سوزان ....
هر چی رشته کرده بود تو پنبه اش کردی . همه ی دوستاش مسخره اش می کنن . می گن : وای که دلم خنک شد ! چه خوب سر کارت گذاشت؟ الان یه بستنی هم واسه دوستاش بدهکار میشه!
بعد از ماهها هنوزم اونجا منتظرت می مونه که بیای !
وااااااااااااای که چقدر حال داره!
تذکر: این راه یه کم ریسک داره. چون ممکنه دفعه ی بعدی خودت با همون روش و به دست همون پسره سر کار واقع بشی !!!!!!!!!!!!!!!! پس مواظب بااااااش !!!!!!!!!!

سلام....
بعد از یه مدت طولانی بازم اومدیم.
حالتون خوبه؟خوبین؟
من«نگين»وابجي عسلم دلمون واستون خيلي تنگ شده بود
از همه ی کساییکه تو این مدت تنهامون نذاشتن واقعا ممنونیم.
خیلی خیلی دوستون داریم.
بچه هادرساتونو خوب بخونیدمواظب خودتون باشید.به خدا سپردمتون.بای ی ی ی
۱-با داشتن هیکلی ضایع تی شرت تنگ و ضایع نپوشن
۲-از کلاس پنجم دبستان ۳تیغه نکنن
۳-از دیدن یک فروند دختر جوزده نشوندو تیکه جواتی نندازند
۴-پس از یافتن اولین پشم در بدن خود احساس مردانگی
نکنند وتصمیم به ازدواج نگیرن
۵-در مقابل دخترها احساس با مزه بودن نکندو هی چرت و پرت نگن
۶-کت و شلوار صورتی با پیرن زرد نپوشندو کروات قهوهای نزنن
۷-در آن واحد با چندتا دختر دوست نباشنو به همشون قول ازدواج ندن
۸-از ۹سالگی پشت ماشین باباشون نشیننو پدر ماشینو در نیارن
۹-احساس خوش تیپی نکننو خودشونو دختر کش ندونن
واز همه مهمتر پس از خوندن اين مطالب جنبه ي خدارو نشون ندنومرام وباحالي خود رو اثبات نكنن.
سلام به دخترای گل حالا واسه این که پسراعقده ای نشن وسلام به پسرا
يک پسر خوب امضاء گواهي نامه اش خشک نشده به رانندگي خانمها گير نميدهد
يه پسرخوب کمتربا اين جمله مواجه ميشود''مشتري گرامي دسترسي شمابه اين سايت مقدورنمي باشد''
يه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نميره
يه پسر خوب عکس الکسندروگراهام بل رو قاب نميکنه بزنه تو اتاقش
یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با ديدن يه خانم رديف چشماش مثه چراغهاي فولکس نميزنه بيرون
يه پسر خوب روزي چند بار به سازندگان ياهو مسنجر لعنت ميفرسته
يه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متريِ هيچ خانمي نميشينه
يه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشينش بوي ادکلن زنونه نميده
يه پسر خوب هيچ وقت پاي تلفن از اين کلمات استفاده نميکنه:''ساعت چند'' ''کي مياي'' ''کجا'' ''دير نکني يا
يه پسر خوب وقتي مياد خونه قرمزي رژ در هيچ نقطه از صورتش مشاهده نميشه
يه پسر خوب زماني که کسي ميخواهد از عرض خيابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان
عابر را نميکند
يه پسر خوب زماني که يک دختر خانم راننده ميبيند ذوق زده نشده و در صدد عقده اي بازي بر نمي آيد
يه پسر خوب که ژيان سوار ميشود روي بنز همسايه با سوئيچ ماشين نقاشي نميکشد
يه پسر خوب زماني که تصادف ميکند همانند قبائل زامبي وحشي بازي در نمي آورد
يه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمايندگي از راهداري و شهرداري خيابانهاي شهر را متر نميکند
يه پسر خوب به محض ديدن يک دختر خانم متين با شلوار برمودا و مانتو تنگ کوتاه و شال باز دهانش به سان
آبشار و چشمانش همانند چشمان وزغ نميشود
يه پسر خوب دکمه هاي پيراهنش را از يک متر زير ناف تا زير چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلي محکم ميکند
يه پسر خوب به محض ديدن دختر همسايه رنگش لبوي شده و چشمش را به آسفالت ميدزود
يه پسر خوب روزي 10بارهوس بردن نذري به دم در خانه همسايه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نميکند
يه پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد يساري نخوانده وبراي همسايگان آلودگي صوتي ايجاد نميکند
يه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوي و برزن عرعر عشق نکرده و آبروي خانوادگي خود را نميبرد
يه پسر خوب با دوستاني که مشکوک به چت و لا ابالي گري هستند معاشرت نميکند
يه پسر خوب به جاي اينکه پول خود را در باشگاه بيليارد و گيم نت و غيره دور بريزد بهتر است حساب آتيه
جوانان باز کند و به فکر 1000 سالگي خود باشد
يه پسر خوب همواره به اسم خود افتخار ميکند و به هر کس که ميرسد نميگويد که بجاي اصغر به او رامتين و
آرش و ... بگويند
يه پسر خوب در اثر ديدن افراد غرب زده جو گير نشده و لحاف کرسيه قرمز خال خال يشمي را به پيراهن تبديل نکرده و سر زانو خود را جر نميدهد
يه پسر خوب سر سفره دست به چيزي نمي زند تا همه سيرو پر از سر سفره بلند شوند و بعد شروع به غذا
خوردن مي نمايد
يه پسر خوب تقاضاي وسايل نا مربوطي از قبيل موبايل را از خانواده ندارد
يه پسر خوب در صورتي که با نامزد خود بيرون رفت و کسي به خانم متلک گفت فورا با پليس 110 تماس حاصل مي کند
يه پسر خوب براي احياي حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکيک مانند خر و الاغ به کار نميبرد
يه پسر خوب از معاشرت با دوستان بسيار خودماني که عادت به بيان شوخي هاي نا مربوط از قبيل حراج
لفظي عمه و همچين خواهر مادر هستند امتناع ميکند
يه پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالي به 12 ماه دهانش بوي تلفن نميدهد
يه پسر خوب هر صدايي از قبيل قار و قور شکم اهل خانه را با صداي تلفن اشتباه نگرفته و1 متر به بالا نميپرد
يه پسر خوب براي بيرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوي آئينه نايستاده و بزک نميکند
يه پسر خوب تنها جوکهايي را بيان ميکند که مورد تائيد وزارت 1) ارشاد اسلامي2) وزارت بهداشت3) وزارت مبارزه با تبعيضات استاني و ... باشد
یه پسر خوب در جشنهاي فاميلي جو گير نشده و نميرقصد تا ابروي کل خاندان رابر باد دهد
يه پسر خوب در مهماني هاي خانوادگي نوشدني هاي غير مجاز از قبيل ماءالشعير را تنها با رضايت نامه
رسمي و کتبي پدر محترم استعمال ميکند
يه پسر خوب هر زمان که عشقش کشيد با زير شلواري کردي چين پيليسه دار و يا شرت مامان دوز و رکابي
همانند قورباغه به وسط کوچه نميپرد
يه پسر خوب تنها براي رضاي خدا و کاهش بار سنگين ترافيک و حمل و نقل درون شهري و برون شهري هر کجا
که دختر خانم يا خانمي را در رده سني 15 تا 25 سال ديد سوار کرده و به مقصد مي رساند
##آدما شاید پسر باشن اما پسرا هیچوقت آدم نمیشن##
چند راه حل برای درآوردن لج آقاپسرهای عزیز!!
توی خیابون با احترام ازیه آقا پسر آدرس بپرسید بعد از جواب دادن جلوی چشماش از یکی دیگه بپرسید ♣
. پشت چراغ قرمز راننده جلویی اگه پسر بود قبل از سبزشدن چراغ دستتون رو بذارید رو بوق
توی اتوبان جلوی ماشین یه اقا پسر با سرعت 50 کیلومتر حرکت کنید. ♣
. توی جمع پسرای فامیل وقتی همشون دارن یه سریال می ببینن هی کانال تلویزیون رو عوض کنید♣
. توی یه رستوران که چند تا پسر هم نشستن سوپ رو با صدای بلند هورت بکشید و نوش جان کنید ♣
توی یه بوتیک که فروشندش پسره وادارش کنید شونصد رنگ لباس رو براتون باز کنه و در آخر بگید خوشتون نیومدو برید. ♣
توی جشن تولد یکی از پسرا فامیل تا اومد شمع هارو فوت کنه همه رو خاموش کنید. ♣
. اگه یه پسر یه جا یه جک تعریف کرد بلافاصه بگید چقدر قدیمی بود♣
. اشتباهات لغوی پسرا رو موقع صحبت کردن تکرار کنید و بخندید♣
. تو یه جمع دانشجویی و رسمی هنگام عکس گرفتن واسه پسرا شاخ بذاریید ♣
. عید نوروز تمام پسته ها و فندق های سر بسته را بذاریید توی ظرف پسر مورد نظرتون♣
روزهای بارونی تا یه پسر دیدید و یه چاله پر آب و شما با ماشین بودید یه لحظه درنگ نکن. ♣
اگه کلاس موسیقی می روید قبل از اجرای اقا پسر مورد نظر پیچ های کوک گیتارش رو به چند جهت بچرخونید. ♣
تو دانشگاه از پسر مورد نظر یه جزوه 1000 صفحه ای بگیرید و بعد از اینکه تمام صفحاتش رو جا به جا کردیدبهش برگردونید. ♣
. چاق بودن و بی ریخت بودن پسر مورد نظر رو دم به ساعت به اطلاعش برسونید♣
به پسری که دماغش رو تازه عمل کرده بگید دکترش بد بوده و دماغش کوفته شده. ♣ . شیشه نوشابه پسر مورد نظر رو حسابی تکون بدید و بذارید خودش سرش رو باز کنه ♣
. زمستون وقتی همه جا یخ زده با دیدن زمین خوردن یه پسر با صدای بلند بزنید زیر خنده ♣
. به ساعتتون نگاه کنید و بگین ساعتش عقبه از یه پسر ساعت بپرسید بعد از جواب دادن♣
استوی ساندویچی موقعی که چند تا پسر نشستن طوری که اونا هم بشنوند از حال بهم خوردن و گلاب به روتون تفراغی که چند روز پیش داشتید تعریف کنید.
. توی یه جمع که چند تا پسر نشستن در گوشی صحبت کنید و بلند بلند بخندین
تو خیابون به یه قسمت از لباس یا صورت یه پسر خیره بشید وبزنید زیر خنده (نمی دونید پسره چه حالی میشه) ♣
به اميد روزي که خداوند به تمام عذابهايش خاتمه دهد و در رحمت( زيبا دختران گل عسل طلا ) خود را به روي بندگانش بگشايد.
امين يا رب العالمين
نویسنده این پست:عسل
نظر صدتانظر زود بدین دخمل خانومای خوشکل و شما اقا پسرا
راه های دوست پسر آزاري
1 - اگه بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر سعید نام بودن دوست پسرتونه...!!!) بگین سلام حمید جون.بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟می تونین این سیر رو تا هفده باز تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم.
2 - بهش زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم رئیس یا روزسوم و... رو ببینید.
3 - تا یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر و مادر نداری؟...یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید.
4 - آرایش شدید بکنید و از این شلوارای خیلی برمودا و آستین های مانتوتونو خیلی بزنید بالا و برید جلوی بنده خدا رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید.
5 - عکسهای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید بهش نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره.
6 - موقع تولدش جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید.
7 - همین که تو ماشین بغل دستش نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید.
8 - وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و اون بدبختو تو کف حرف
جرات داری به این دختر تیكه بنداز
دوستون دارم دخمل خانوما حتما نظر بدید
اگه واقعا ضد پسر هستید ۱۰تا نظر باید بدید
منتظر نظراتون هستم
فدای شما عسل
دخملی ها خانومی ها سلام محیاجونم فدات بشم
*يه روز يه پسره از خدا ميپرسه: خدا چرا
اين دخترا رو خوشگل آفريدي ؟ خدا ميگه تا شما دوستشون داشته باشين. پسره ميگه خب پس
ديگه چرا اينقدر خنگ آفريديشون ؟ خدا ميگه برا اينکه اونها هم شما رو دوست داشته
باشن
میدونی فرق حوا با بقیه زنا
چیه؟؟تنها زنیه که شوهرش آدم بود
خم می شیم اما نمیشکنیم
حالا دس دس دس دس بزنید
دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه «خب، بگو ببینم واسه چی کمر درد شدی؟»
مریض پاسخ میده: «محض اطلاعتون باید بگم که من برای یک کلوپ شبانه کار میکنم.
امروز صبح زودتر به خونهم رفتم و وقتی وارد آپارتمانم شدم، یه صداهایی از اتاق خواب شنیدم!
وقتی وارد اتاق شدم، فهمیدم که یکی با همسرم بوده!! در بالکن هم باز بود. من سریع دویدم طرف بالکن، ولی کسی را اونجا ندیدم.
وقتی پایین را نگاه کردم، یه مرد را دیدم که میدوید و در همان حال داشت لباس میپوشید.
من یخچال را که روی بالکن بود گرفتم و پرتاب کردم به طرف اون!! دلیل کمر دردم هم همین بلند کردن یخچاله.»
مریض بعدی،
به نظر میرسید که تصادف بدی با یک ماشین داشته.
دکتر بهش میگه «مریض قبلیِ من بد حال به نظر میرسید، ولی مثل اینکه حال شما خیلی بدتره! بگو ببینم چه اتفاقی برات افتاده؟»
مریض پاسخ میده: «باید بدونید که من تا حالا بیکار بودم و امروز اولین روز کار جدیدم بود.
ولی من فراموش کرده بودم که ساعت را کوک کنم و برای همین هم نزدیک بود دیر کنم.
من سریع از خونه زدم بیرون و در همون حال هم داشتم لباسهام را میپوشیدم، شما باور نمیکنید؛ ولی یهو یه یخچال از بالا افتاد روی سر من!»
وقتی مریض سوم میاد
به نظر میرسه که حالش از دو مریض قبلی وخیمتره.
دکتره در حالی که شوکه شده بوده دوباره میپرسه «از کدوم جهنمی فرار کردی.....!!!!»
«خب، راستش من بالای یه یخچال نشسته بودم که یهو یه نفر اون را از طبقهء سوم پرتاب کرد پایین...»
وای چقد چسرا ترسو هستن هاهاهاها
سلام خوبین اقاپسرا و دخمل خانوما؟
اومدم بگم این باگ فقط جنبه یطنز داره اقا پسر داداش جنبه نداری نیا دیگه چرا فوحش ..... میدی
خودت واقعا خجالت نمیکشی معلوم نیس از کدوم خانواده ی بی شخصیتی هستی بیشتر منظورم اقا حامد بی جنبس
یه خورده خجالت بکش.
خوب دخمل خانوما مرسی که باهامین
دوستون دارم یه دنیااااااااااااااااااااااااا بوس بوس برا همه ی اجی هام...
پسری که به دنیا می آید سه حالت ممکن است داشته باشد :
1- دیوانه باشد ، ( غیر انسان ) .
2- کر یا کور مادر زاد باشد ، ( نیمه انسان ) .
3- بدون نقص در حواس باشد ، ( انسان !!!) . (عمرا!!!)
منظور از خود در خود شناسی چیست ؟
خود به معانی زیر وجود دارد :
1- خود به معنی برداشتی که حمید از خودش دارد .(خودش فکر می کنه خیلی آدمه!!)
2- خود به معنی برداشتی که دیگران از حمید دارند .(یه آدم مزخرف!!!)
3- خود به معنی برداشتی که دیگران از برداشت حمید نسبت به خودش دارند.(زهی خیال باطل)
4- خود به معنی برداشتی که حمید از برداشت دیگران از حمید دارد . (پیچیده شد من قاط زدم!!)
5- خود به معنی آ ن خودی که نه حمید می شناسد و نه دیگران ولی وجود دارد .(جل الخالق!!!)
حالا ما دونه دونه این موارد و توضیح میدهیم :
مورد ۱ :حمید خودش فکر می کنه خیلی آدمه!!اعتماد به نفس خفن!!! فکر می کنه خیلی با مزست !! احساس می کنه خیلی خوش تیپه!! صداش چقدر خوبه!! با عینک آفتابی عکس میگیره ( وای من چقدر خوشگلم!!)دو تا خط شعر بی معنی و مفهوم با قافیه جور می کنه !! (بابا شاعر!!)و.... ( که بقیشو نگم بهتره!!!)
مورد ۲:حالا منی که دارم به این آدم (آدم که چه عرض کنم...!!!) نیگا می کنم !! اولا که خیلی بهش می خندم !!! !!!بعدشم از اینکه واسه وبلاگم سوژه پیدا کردم کلی خوشحال میشم!!
مورد۳:آخی طفلکی !! بذار به روش نیاریم !! بره با خودش حال کنه!!
مورد۴: چقدر همه منو دوست دارن !!! من چقدر آدمه باحالیم!!! چقدر تحویلم میگیرن!!
مورد۵:ها!!!(قلمراد!!)
انگیزه خودشناسی چیست ؟ جواب : تضاد
تضاد درون و بیرون یک شخص ، تضاد بین آنچه که شخص به آنها اعتقاد و
باور دارد با آنچه که در واقع در بیرون ( محیط خارج ) وجود دارد . (این یعنی حمیدی که خودش می شناسه با حمیدی که ما میبینیم و به روش نمی یاریم فرق فولکوله!!!)
تضاد دانسته ها با واقعیات موجود در همه انسان ها وجود دارد و تفاوت در میزان
و زمان آگهی از این تضاد است . ( یعنی واسه بعضی ها این اعتماد بنفسه زیاده واسه بعضی ها نرمال!!!)(تحقیقات نشون میده واسه دخترا نرمال واسه پسرا یه خورده زیاد از حد!!)
عامل آگاهی از تضاد چیست ؟ تغییر
تغییر به سه شکل ممکن است اتفاق بیفتد :
1- حرکت ، جابجایی و تغییرات مکانی مشخص .(یه تکون خودتو بده !! )(به حالت بندری!! تاثیرش بیشتره!!)
2- تغییرات جهت عقاید اجتماعی .(یعنی میفهمی چه خری هستی!!!)
3- تغییرات شدت عقاید اجتماعی .(اینم همون بالاییه!!!)
جلسه پیش رسیدیم به تغییرات و روش های مختلفش!!!!!
الان یه حضور غیاب می کنیم و میریم ادامه مطلب!!!!!
حمید حاضره!!!!؟؟؟؟
خوب!!!!
میزان خلاقیت فردی که در مسیر خودشناسی است به عامل :
1- سرعت تغییرات بستگی دارد!!!!!(یعنی سرعت همون حرکته!!!تکونه که بت گفتم!!!!یعنی بلرزوون!!!!)
خوب یکم تمرین می کنیم !!!!
حمید بیا وسط!!!!!!
حمید باید برقصه حمید باید برقصه!!!!!
شما هم بیکار نشینین !!!!!!
دست دست!!!!!
شخص پس از اینکه تصمیم گرفت در مسیر خود شناسی از نوع تلاش خستگی
ناپذیر !!!برای رسیدن به جوهر و اصل خود گام بردارد(قر بدهد!!!) باید مراحل ابتدایی زیر را
به ترتیب انجام دهد :
1- احساس کند که هست ( حس ابتدایی حیات ) .(میدونم سخته و غیر ممکن!!!ولی وجود خودتو احساس کن بی وجود!!!)
۲-کاملا بی سواد شود و هیچ نداند « نام را باز ستانیم از ابراز پشه ازتابستان»(خوب این مورد زیاد سخت نیست!!!کلا همه پسرا بی سواد ...!!! )
۳-سوال کردن « در فلق بود که پرسید سوار »
مثلا در مورد پاها بدون اینکه نامی ار آنها ببرد یا در ذهنش بیاید بگوید : اینها چیست که
من روی آنها سوارم ؟ (حالا ما گفتیم پسر جماعت اسگلن ولی نه در این حد دیگه!!!
پاهاشو که دیگه میشناسه!!!)
۳-تعجب کردن و شگفت زده شدن از آنچه که می بیند .(یعنی هر چی که میبینی!!چشات و گرد کن و دهنتو وا کن و سرتو ۳۶۰ درجه بچرخون!!!به این حالت===>)
خود شناسی برای ما نان نمی شود ولی به ما می فهماند که : باید نان داشت !!(خودشناسی زحمت میکشد!! ما خودمون میدونیم!! اگه نون توش نیست !!! کلاس و تعطیل کنیم!!!)
خود شناسی جلوی مرگ را نمی گیرد ولی به ما می فهماند که : ما تا زمانی که زنده ایم
هرگز نمی میریم !!(خودشناسی چشم بسته غیب میگوید!!!!)
خوب بسه دیگه !!!!!
به اندازه کافی خودتو شناختی!!!
وای چقد چسرا ترسو هستن
هاهاهاها